روز نوشت سی و دوم ❄

گلپر پیشی من مدام به تو فکر میکنم. به اینکه حالت خوبه و سیر هستی یا نه؟ گلپر پیشی تو قلب منی ❤️ مراقب خودت باش روز نوشت سی و دوم ❄...

امروز با حسین حرف زدم.کسی که تقریبا دوسال با هم رابطه ی لانگ دیستنس داشتیم و یکبار هم نشد همدیگه رو ببینیم اما خیلی رابطه ی خوبی داشتیم و بهم وابسته شدیم ولی یه جایی دیگه نشد ادامه بدیم و با اینکه با هم خوب بودیم اما تصمیم گرفتیم که اون رابطه رو تموم کنیم و فقط دوست باشیم با هم و هر از گاهی از هم خبر بگیریم.امروز بعد از مدت ها با هم حرف زدیم و فهمیدم که یک ساله با کسی دیگه توی رابطه هست و هم خوشحال شدم از اینکه تنها نیست و هم ناراحت چون با اینکه خیلی وقته اون رابطه تموم شده و دیگه هیچ حس عاشقانه ای بهش ندارم اما اینکه بازم بهم یاداوری شد که از دستش دادم برام سخته با اینکه خودم علت اصلی اون جدایی بودم.به هرحال زندگی همینه و نمیشه کاریش کرد.اون رابطه تنها رابطه ی من توی این ۲۸ سال بود که نه تونستم دستش رو بگیرم و نه حتی یکبار از نزدیک دیدمش ولی خب همونطور که گفتم تنها رابطه ی جدی من با جنس مخالف بود.دلم برای اون حس و‌حال اون روزها تنگ شده. روز نوشت سی و دوم ❄...

من از اون رابطه بیرون اومدم چون اعتماد به نفس نداشتم به خاطر اضافه وزنم و همیشه بهونه میاوردم برای ویدئوکال کردن با اینکه اون میدونست من خجالت میکشم و خیلی راه میومد باهام ولی از طرفی حق داشت و دلش میخواست حالا که دوریم بیشتر از طریق تماس و ویدیو با هم در ارتباط باشیم که به خاطر خجالت و عدم اعتماد به نفس من همیشه پس زده میشد و همین موضوع باعث شد کم کم سرد بشیم از هم و فاصله گرفتیم.دلم گرفته و میخوام به خودم قول بدم تموم کنم این عدم اعتماد به نفس رو و باید یه جایی جلوی این موضوع رو بگیرم و نذارم زندگیم همیشه تحت الشعاع این موضوع قرار بگیره و میخوام از فردا روی خودم کار کنم.روی اعتماد به نفسم.روی وزنم و لاغری.روی درس و آزمون وکالت.میخوام زندگی جدیدی رو برای خودم رقم بزنم و نیاز دارم تا یکمی از محیط خونه دور بشم تا بتونم تجربه های زیادی رو به دست بیارم.باید انجامش بدم. روز نوشت سی و دوم ❄...